آشنایی با استان یزد

استان یزد در مرکز ایران در قلمرو سلسله جبال مرکزی ایران بین عرض های جغرافیایی 29 درجه و 48 دقیقه تا 33 درجه و 30 دقیقه شمالی و طول جغرافیایی 52 درجه و 45 دقیقه تا 56 درجه و30 دقیقه شرقی از نصف النهار مبدأ قرار گرفته است.
استان یزد از شمال و غرب به استان اصفهان از شمال شرقی به استان خراسان از جنوب غربی به استان فارس و از جنوب شرقی به استان کرمان محدود می شود. استان یزد در حدود 72156 کیلومتر مربع وسعت داشته و تقریباً 37/4 درصد از وسعت کل ایران را در بر می گیرد.
آب و هوای استان یزد به علت قرار داشتن بر روی کمربند خشک جهانی دارای زمستانهای سرد و نسبتاً مرطوب و تابستانهای گرم و طولانی و خشک است. بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1375، جمعیت استان 750769 نفر بوده که از این تعداد 15/75 درصد جمعیت شهری و 85/24 درصد جمعیت روستایی را تشکیل داده اند.
یزد به معنی پاک و مقدس است و شهر یزد نیز به مفهوم شهر خدا و سرزمین مقدس است. به لحاظ شرایط اقلیمی استان یزد وضعیت کشاورزی در این استان مطلوب نیست و امکان بهره برداری از آب های سطحی در کشاورزی بسیار کم است.
شرایط خاص مناطق حاشیه کویر نظیر میزان اندک باران حرکت ماسه های روان، پدیده کویرزایی مراتع فقیر کمبود منابع تأمین آب موجب شده تا 28 درصد وسعت استان یزد فاقد بهره دهی اقتصادی باشد.
مهمترین مناطق کشاورزی استان، دشتهای یزد، اردکان، بهادران، بهاباد، هرات، مروت، چاهک و ابرکوه است. محصولات کشاورزی استان شامل انار، پسته، بادام، غلات، آفتابگردان، انگور، پنبه، چغندر قند و کنجد است.
استان یزد به لحاظ زمین شناختی دارای ذخایر بسیار عظیم معدنی است. معادن مهم این استان مانند آهن چغارت، مرمر بورق، ماسه سنگ متکسانه، سرب کوتک نقشی مهم و سازنده در تحولات اقتصادی و عمرانی استان داشته است.
شهرستان یزد مرکز استان یزد بوده و در دره ای وسیع و خشک و محصور بین رشته کوههای شیرکوه و خرانق قـرار گـرفته اسـت. ایـن شهـر از شمال به شهرستان اردکان و از شرق به شهرستان بافق و از جنوب به شهرستان تفت و از غرب به استان اصفهان محدود گشته است.

این شهر از قرن پنجم رو به گسترش نهاد و اتابکان سهم به سزایی در آبادانی این شهر ایفا کردند. اکثر دانشمندان قرن هفتم و هشتم برای در امان ماندن از هجوم مغول این شهر را مرکز فعالیت خود قرار دادند. این شهرستان اماکن دیدنی و جاذبه های جهانگردی متعددی دارد که از مهم ترین آنها می توان به مسجد کبیر یزد، مسجد جامع فهرج، بقعه سید رکن الدین، مجموعه باغ دولت آباد ، تکیه و مسجد امیر چخماق، آب انبار شش بادگیری، آتشکده و برج و باروی قدیمی و … اشاره کرد.
مراکزتاریخی وباستانی
خانه لاری ها - خانه عرب ها - خانه حاج کاظم رسولیان - خانه ملک التجار - مدرسه خان -مدرسه شهاب الدین قاسم طراز - باغ دولت آباد - آتش ورهرام ( بهرام )یزد.

اماکن زیارتی ومذهبی
مسجد جامع کبیر - مسجد میرچخماق - مسجد ملا اسماعیل - مسجدبندرآباد - مسجد آمنه گل - امامزاده ابوجعفر - بقعه سیدخلیل- بقعه دوازده امام- بقعه شاه سیدرضا - بقعه شیخ احمدفهادان - بقعه شیخ داد- مقبره شیخ زینالعابدین علی خاموش - بقعه سید پنهون - امامزاده زیدبن موسی کاظم - امامزاده میرحسن - بقعه زرندیان - بقعه سادات قل هو الله.
اردکان
اردکان بزرگترین شهرستان استان یزد است. نام اردکان از دو واژه « ارد » به معنی مقدس و « کان » به معنی معدن تشکیل شده است. این شهرستان در مسیر جاده یزد به تهران قرار گرفته و بیش از 24 هزار کیلومتر وسعت دارد. از مراکزتاریخی وباستانی شهر میتوان به رباط ابوالقاسم رشتی، رباط خرگوش و رباط ساغند اشاره کرد .

شهر بافق
شهر بافق در دوران پیش از اسلام نیز وجود داشته و جزو قلمرو هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان بوده است. در روزگار ساسانیان منطقه یزد، از جمله شهر بافق رو به آبادی نهاد و از جایگاه ویژه ای برخوردار گردید. بافق در روزگار عثمان بن عفان به دست مسلمانان گشوده شد.
امامزاده عبدالله یکی از بنایی عالی است که از حیث سبک و گنبد و کاشی کاری و تزئینات داخلی اثری ارزشمند محسوب می شود و در بافق قرار دارد. بدنه اتاق مرقد با کاشی های مسدس لاجوردی و با حاشیه سیاه و سفید از آثار قرن 8 و 9 هجری پوشیده شده است. سقف داخلی بنا گنبدی مقرنس کاری شده است و دیواره و گوشواره های زیر گنبد رنگ آمیزی و نقاشی شده است. کتبیه های امامزاده به خط حسین یزدی و عمل حسن ولددین جعفر استاد معمار باشی است.

شهر مهریز
شهرستان مهریز با 15 هزار کیلومتر وسعت در 35 کیلومتری جنوب شهر یزد قرار دارد. مهریز نام شهر مشخصی نبوده بلکه عنوان ناحیه ای است شامل مجموعه ای از روستاها که نام قدیم آن مهریجور بوده و به مهرنگار دختر انوشیروان نسبت داده شده است.
از اماکن تاریخی و دیدنی این شهرستان می توان به مسجد جامع، قلعه تاریخی سرو قدیمی منگاباد، کشته خانه، قلعه رباط سربرد و چشمهغربالبیز اشاره کرد.
شهر میبد
این شهر در شمال غربی یزد و در حاشیه جاده تهران – بندرعباس قرار دارد. مساحت این شهر در حدود 845 کیلومتر مربع و ارتفاع آن از سطح دریا نزدیک به 1220 متر است. براساس افسانه ها، میبد در روزگار کیومرث بنیان نهاده شده است.

میبد یکی از نمونه های نادر شهرهای باستانی ایران به شمار می رود و هنوز بسیاری از پدیده ها و عناصر شهرهای قدیم مانند راه، بناها و تشکیلات وابسته به آن، کهن دژ، شارستان، بیرونه ها را میتوان در آن تشخیص داد. قدیمی ترین سند هویت تاریخی و آغاز شهرسازی در سرزمین یزد «نارین قلعه» میبد است.
از اماکن تاریخی و دینی شهر میتوان از مسجد جامع، عمارت نارین قلعه، رباط شاه عباسی، برج کبوتر خان، آتشکده حسن آباد، مزرعه کلانتر، پیر خرمن و پیر مزرعه حاجی نام برد.
شهر مهریز
شهرستان مهریز با وسعت 6717 كیلومتر مربع در جنوب و جنوب غربی استان یزد واقع گردیده است. این شهرستان دارای یك بخش مركزی و پنج دهستان می باشد. تاریخ بنای مهریز و اطراف آن مربوط به پیش از اسلام است. بنای مهریز را به مهرنگار دختر انوشیروان نسبت داده اند. آب و هواي شهرستان معتدل و بياباني بوده و از يك بخش مركزي و پنج دهستان تشكيل شده است. اين شهر به علت دارا بودن مواهب طبيعي به «باغ شهر يزد» معروف شده است. سوابق و پيشينه تاريخي:
وجود بناهاي باشكوه اقتصادي (كاروانسراها، باغ ها و...) سياسي– نظامي (عمارات اربابي، قلاع روستايي عظيم و...) مذهبي (مساجد، قدمگاه ها، حسينيه ها و...) تدافعي - ديده باني (برج هاي ديده باني) و سازه هاي عظيم خشتي - آجري زيادي كه درسطح اين شهرستان پراكنده اند، خود گواهي است بر عمران و آباداني اين منطقه در گذشته. متون تاريخي و نسخ خطي، بناي شهر مهريز را كه هسته اوليه آن مهرپادين ميباشد، به «مهرنگار» - دختر انوشيروان ساساني- نسبت مي دهند. اما آنچه مهم است با توجه به نقش نگاره هايي كه بر سنگهاي كوه ارنان منقش شده است اين شهر قدمتي بيش از 5 هزار سال دارد و نيز پديدار شدن آثار كهن، با معماري عالي توسط كاوشگران بيانگر اين ادعاست. وجود بناهاي تاريخي كه سير تحول و دوره هاي معماري را در اين شهرستان معرفي مي كند، همه و همه دالّ بر غناي فرهنگي و پيشينه آباد تاريخي اين منطقه است (بناهاي باستاني محوطه غربال بيز اشكاني، قلعه خورميز ساساني، قلّاع و كاروانسراهاي دوره هاي مختلف معماري اسلامي). وجه تسميه:
قبل از 1318 وجه تسميه مهريز دقيقاً مشخص نبود. مهريز در حدود 16 قرن قبل (در زمان حكومت ساسانيان) ناحيهاي طبيعي در جنوب دشت يزد و دامنه جنوب شرقي شيركوه بوده و قناتهايي از آن سرچشمه ميگرفتند كه در مواردي پس از طي يك مسافت 40 كيلومتري به مظهر خود ميرسيدند. اما «مهرنگار/خانم» دختر انوشيروان دستور ميدهد قناتهايي در منطقه احداث شوند كه با طي مسير كمتري به مظهر خود برسند. پس از آنكه اين قناتها موجبات آباداني قصبه يا ناحيه مربوطه را فراهم آوردند، فرمانبرداران شاهزاده خانم، آبادي جديد را «مهرگرد» ناميدند. عنوان مهرگرد در گذشت زمان به «مهريجرد» تبديل شد و امروزه مهريز خوانده ميشود. شهر صدوق
شهرستان صدوق:
شهرستان صدوق یکی از شهرستانهای استان یزد در مرکز ایران است. شهر اشکذر مرکز این شهرستان است. شهرستان صدوق با وسعت 5486 كيلومتر مربع در شمال غربي استان قرار دارد. جمعيت اين شهرستان در سال 1375 بالغ بر 27924 نفر بوده است. مركز اين شهرستان اشكذر است و داراي دو بخش مركزي و خضرآباد و سه دهستان است. سوابق و پيشينه تاريخي:
وجه تسميه:
در کتب:
| نام مکان تاریخی | مجموعه حجت آباد وزیر |
| آدرس | شهرستان صدوق، کیلومتر 25 یزد تهران |
| توضیحات | این بنا در زمان ناصرالدین شاه قاجار توسط میرزا محمد مستوفی بنا شده است و شامل باغ، عمارت، حمام، آب انبار و بازار می باشد. محل آن 25 کیلومتری یزد به تهران می باشد و مساحت عمارت آن 1400 متر و در 3 طبقه می باشد. |
| نام مکان تاریخی | بقعه سلطان محمود شاه |
| آدرس | شهرستان صدوق، روستای بُندَرآباد |
| توضیحات | این بنا خانقاه شیخ تقی الدین محمد (شیخداد) بوده است. از حیث نقشه ساختمانی و طرز بنا به مسجد شباهت کامل دارد. در جنوب صحن آن صفه ای به طول 11 متر و در جنوب این صفه گنبدی قرار دارد که با کاشی های فیروزه رنگ شش ضلعی و حواشی معرق پوشیده شده است. در این مجموعه محرابی به چشم میخورد که در دو طرف آن دو اتاق کوچک با تزئینات کاشی فیروزه ای وجود دارد. در این بقعه آثار و قبور متعددی دیده میشود که محل دفن عده ای از مشایخ سلسله دارائی است. زمان احداث بنا قرن هفتم هجری قمری میباشد. |
| نام مکان تاریخی | مسجد ریگ رضوانشهر |
| آدرس | شهرستان صدوق، اشکذر |
| توضیحات | این مسجد از آثار قرن نهم هجری می باشد که به علت هجوم ریگ، زمانی طولانی زیر شن بوده ولی چند سالی است که از زیر شن بیرون آمده است. در اطراف این مسجد تپه های ماسه ای فراوان دیده می شود. محراب این مسجد با کاشی کاری معرق تزئین شده است و به فاصله کمی از این مسجد بقایای آثار دیوار و خانه های بسیار قدیمی به صورت مخروبه دیده می شود. |
بهاباد
ازگذشته پیش از اسلام بهاباد و حتی اوایل دوره اسلامی منابعی سراغ نداریم . گر چه قبرهای شمالی و جنوبی فراوان در بهاباد حكایت از قدمت دیرینه شهر دارد . نخستین بار نام بهاباد را مقدسی در قرن چهارم (بهاوذ ) ضبط كرده است . در537 ه . ق در زمان سلطنت محمد بن ارسلان شاه سلجوقی( 551-537) نام بهاباد مكرردر كتابهای تاریخی دیده می شود .به نوشته محمدبن ابراهیم باستانی پاریزی در تاریخ كرمان در میان بافق و بهاباد سپاهیان سلجوق شاه بر سواران یزدی در جنگی پیروز شدند .
در تاریخ578بهاباد جزء یزد بود .
در سال601 هنگام آمدن ملك زوزون و تغان تكین از خراسان به كرمان جمعی از سواران و پیادگان فارسی در شهر كرمان شورش كردندو راور و كوهبنان و بهاباد را گرفتند.
در هنگام هجوم مغولان بهاباد با راور و خبیص (شهداد)در دست خواجه رضی ازحكام محلی بود.
در همان هنگام به نوشته یاقوت حموی بهاباد از قراء كرمان شمرده می شد و در كنار آبادی لوبیان قرار داشت.
یاقوت در قرن هفتم می گوید توتیای بهاباد و كوهبنان معروف است و به تمام ممالك صادر می گردد.
به نوشته سون هدین،ماركو پولو در نیمه قرن هفتم از بهاباد به طبس رفته است.
در766شاه شجاع حكومت بافق.بهاباد و كوهبنان را به اختیار الدین حسن واگذاركرد.(
در1034 به نوشته محمد بن مفید بن محمود بافقی میرزا خلیل الله از اعیان و اشراف بهاباد به وزارت تامه منصوب شد.(وزیر خطه یزد)كه یكی از شعرا تاریخ انتصاب وی را به حروف ابجد (كعبه یزد را خلیل آمد)در آورده است.
به گفته مرحوم بافقی در اوایل قرن دهم هجری فاضل عالم و فقیه منطقی امامی جامع معقول و منقول دانشمند بزرگ ملا عبدالله بهابادی كه در حوزه های علمیه به ملا عبدالله صاحب حاشیه معروف است پا به عرصه وجود گذاشت.پدرش شهاب الدین از جمله اشراف واعیان بهاباد و از منزلت و مرتبت خاص بر خوردار بوده است.
از1040تا 1084حكومت بافق و بهاباد و نواحی اطراف آن در دست مین باشیان ویوزباشیان بود.
طبس
طبس:
طبس، بر كناره كوير لوت، از شهرهاي ميانه راهي خراسان و كرمان و فارس و اصفهان و يزد و بعنوان گذرگاهي براي اين استانها مي باشد كه حتي از زمان تأسيس اولين سلسله هاي پادشاهي در ايران نام آن در روايات و اسناد تاريخي ديده مي شود اين شهرستان با پنجاه و پنجهزار و چهارصد و شصت كيلومتر مربع اولين شهر پهناور استان يزد مي باشد كه سيصد و شصت و پنج كيلومتر با مركز استان فاصله دارد زلزله شهريور ماه سال 1357 علاوه بر آسيب كلي به آثار باستاني و قديمي اين شهر باعث كشته شدن بيش از 12 هزار نفر در اين شهرستان و كاهش جمعيت آن شده است بيشترين فعاليت مردم در منطقه طبس كشاورزي است و صنايع بزرگ در اين شهرستان مشاهده نمي شود و لكن فعاليت معادن و از جمله معادن ذغال سنگ طبس، معدن سرب ديهوك و فلورين و خاك نسوز در منطقه طبس قابل توجه مي باشد. آب و هواي طبس گرم و خشك و كويري و از لحاظ پوشش گياهي و جانوري فقير است. مركز طبس، شهر جديد طبس با ارتفاع 690 متر از سطح درياست. شهر قديم طبس و بسياري از روستاهاي توابع آن، در زلزله 25 شهريور سال 1357 به كلي ويران شد.
سوابق و پيشينه تاريخي:
در تمام طول اين مدت طبس به عنوان پل ارتباطي شرق و شمال شرق با غرب بوده، يعني راه مهم و سوقالجيشي پارت و هگمتانه و شوش و بينالنهرين به پاسارگاد از طبس ميگذشته و راهدارها در رباطها و چاپارخانههاي بسياري در مسير آن احداث شده بود كه بقاياي برخي موجود است. در سالهاي 29 هجري قمري سپاه اعراب مسلمانان به فرماندهي عبداللهبنبديلخزاعي از شمال غرب طبس وارد و قلعه چارده (جوخواه امروز) را متصرف شدند و آماده نبرد با سپاه طبس ميشدند. مردم طبس صلح خواستند و با 60000 درهم خراج ساليانه صلح گرديد. اين فتح موجب مسرت فراوان عمر بن خطاب، خليفه دوم شد و دولت ارشد طبس را بعنوان مطلع الفجر و دروازه خراسان ناميدند. در زمان خلافت اميرالمؤمنين مردم طبس به اسلام گرويدند و آن حضرت خراج را به آنان بخشيد. در زمان حكومت امويان و مروانيان وضع به همين منوال سپري شد در حاليكه مالياتهاي سختي از مردم گرفته ميشده است. زيرا كوير سوزان و صعب العبور مركزي يك مانع طبيعي و سخت براي عبور دادن لشكر و تجهيزات محسوب ميشد. طبس از حمله مغول آسيبي نديد و پذيراي مهاجرين بسيار بوده است. در زمان سلجوقيان، اسماعيليان بر طبس استيلا يافته و قلاع محكمي در كوههاي طبس ساختند. طبس در اين زمان پايتخت اسماعيليان قهستان بوده است و نيز مركز آموزش فدائيان مطلق كه مستقيماً از قلعه الموت دستور ميگرفتند.
سياحاني چند مثل ناصر خسرو قبادياني (445 هـ.ق.) در آن دوره از طبس بازديد و از زيبايي طبس و حكومت گيلكبنمحمد به عظمت ياد كرده و از وجود امنيت بسيار و رعايت دقيق احكام شرع سخن به ميان آوردند. با استيلاي تيموريان طبس تابع حراست بوده و سپس با ضعف آن نظام ازبكهاي مهاجم چندين بار به طبس يورش آورده و دختران و پسران بسياري را به قتل رساندند. زيرا در برابر برده شدن و انتقال آنها به بينالنهرين مقاومت مينمودند. در اوايل دوره صفويه مردم طبس سنتي و متعصب بودند و بسختي با شاه اسماعيل صفوي جنگيدند.
بالاخره سلطان شيردم خان از وي امان خواست و از فرماندهان عالي رتبه وي گرديد و بعد به صفت بابرخان حاكم هند درآمد. طبس در دوره صفويه مستقيماً تحت نظارت اصفهان بر بلوك بزرگي از شرق كشور حكومت نمود و همواره گروهي قزلباش براي رفع حمله ازبكان و امنيت طريق الرضا (ع) (راه تجاري نظامي اصفهان ـ يزد ـ مشهد) در طبس مستقر بودند.
محمد افغان با حمايت مالي و تسليماتي كمپاني هند شرقي (انگلستان) شهرهاي شرقي ايران از جمله طبس را گرفت و سپس به كرمان و اصفهان رفت. طبس بعداً توسط نادرشاه از وجود مهاجمين افغاني پاكسازي و نامبرده حاكم جديدي از اعراب شيباني را در طبس به حكومت گمارد كه 7 نسل متوالي تا دوره پهلوي بر طبس حاكم بودند و حاكم نشين طبس از آن دوره تا سال 1380 هجري شمسي تابع خراسان به مركزيت مشهد مقدس بوده است. قلمرو حكومتي طبس شامل: گناباد، فردوس، بشرويه، بجستان، دستگردان، رباط پشت بادام و قسمتي از شمال كرمان بوده است. از ميان امراي شيباني طبس اميرحسنخان در عمران و آبادي طبس بسيار كوشيد. تالار آيينه نشان، عمارات باشكوه و منبت كاري، استخرهاي آب باشكوه با نوارهاي چرخان و طلاكوب يا سيمكوب، باغها و كوشكهاي باصفا، خيابان بندي طبس و كانال كشي انهار، هرس درختان بر اساس طرحهاي هندي، احداث آب انبارها، احداث حمامهاي بزرگ و تميز و مساجد و تكايا و... از اقدامات وي و دولت يا اعقاب اوست. در دوره معاصر شكوه و عظمت طبس به فراموشي گذاشته شد. گناباد، بجستان، تون (فردوس) و بشرويه به تدريج از آن جدا شدند، از قلمرو آن كاسته شد، و «حكومت» به «فرمانداري» تنزل يافت.
در سال 1355 طبس به عنوان يك شهر باستاني شناخته شده و تغيير و تخريب آثار قديمی آن ممنوع شد. دو سال بعد، زلزله مخرب 25 شهريور 1357 طبس را بكلي ويران نمود و حدود 10000 تن قرباني گرفت.
در سال 1380 با تصويب هيأت دولت شهرستان طبس مشتمل بر دو بخش و هشت دهستان از استان خراسان منتزع و به استان يزد الحاق گرديد و به عنوان دهمين شهرستان آن استان شناخته شد. در سال 1381 بخش مركزي طبس به دو بخش مركزي و ديهوك تقسيم شد و در حال حاضر شهرستان طبس داراي سه بخش مركزي، دستگردان و ديهوك ميباشد.
وجه تسميه:
در کتب:
ناصر خسرو در سفر نامه خود درباره طبس قرن پنجم هجري چنين بيان نموده است «طبس شهري انبوه (پر جمعيت) است اگر چه به روستا نمايد و آب اندك باشد و زراعت كمتر كنند، خرماستانها باشد و بساتين (بوستانها) و چون از آنجا سوي شمال روند نيشابور به چهل فرسنگ باشد... و در آن وقت امير آن شهر (ابوالحسن) گيلكي بن محمد بود و به شمشير گرفته بود. و عظيم آسوده بودند مردم آنجا، چنانكه به شب در سرايها نبستندي و ستور (چهار پايان) در كويها باشد، با آنكه شهر را ديوار نباشد و هيچ زن را زهره (جرأت) نباشد كه با مرد بيگانه سخن گويد و اگر گفتي هر دو را بكشتندي و همچنين دزد و خوني (قاتل) نبود از پاس عدل او.» در كتاب خداوند الموت (بازگو كننده سرگذشت فرقه اسماعيليه)، طبس در عهد حكومت سلجوقيان (قرن ششم هجري)، شهري آباد و بزرگ توصيف شده است. يكي از قلاع مستحكم و استرتژيك اسماعيليه نيز در نزديكي اين شهر قرار داشته، كه هنوز هم آثار آن در ارتفاعات روستاي ملوند وجود دارد.
نامه اي تاريخي نيز از حضرت علي ابن موسي الرضا (عليه السلام)، در دست است كه خطاب به حاكم طبس نگاشته و در آن سفارشهايي در مورد برادرشان حضرت حسين ابن الكاظم فرموده اند. اين نامه حاكي از وجود يك حكومت ظاهراً مقتدر در طبس باستان است.
طبس از قديم الايام مهد علوم مختلف بويژه علوم اسلامي بوده است. به طوري كه نويسنده كتاب خداوند الموت نگاشته است:
«مدرسين طبس، اگر از استادان مدرسه نظاميه برتر نباشند، از آنها كمتر نيستند… در كشور ايران، يگانه شهري كه در آن فرس قديم تدريس ميشود، شهر طبس است.» (فرس قديم زباني است كه از قبل از اسلام در ايران رواج داشته است).
خاتم
خاتم:
شهرستان خاتم یکی از شهرستانهای استان یزد در مرکز ایران است. این شهرستان از شهرستانهاي جديد استان يزد است كه از دو شهر هرات و مروست تشكيل گرديده است. شهر هرات مرکز این شهرستان است. بيشترين فعاليت كشاورزي استان يزد در محدوده اين شهرستان انجام ميشود و امور دامپروري و پرورش دام از ديگر فعاليتهاي مردم اين شهرستان است كه نسبت به ديگر شهرستانهاي استان يزد از نزولات آسماني و آب نسبتاً فراواني برخوردار ميگردند.سوابق و پيشينه تاريخي:
منطقه هرات و مروست در قرون گذشته جزیی از مملکت فارس بوده که پایتخت آن شهر استخر بوده است. این منطقه در دوره ساسانیان به علت واقع شدن بین یزد و کرمان و فارس از اهمیت خاصی برخوردار بوده است و بسیار پر رونق آثار و ابنیه تاریخی باقیمانده خود شاهدی بر این مدعا است. از مهمترین آثار باستانی و تاریخی این شهرستان می توان به قلعه کبری واقع در بالای کوه سرچشمه با فاصله 5 کیلومتری شهر هرات، قدمگاه علی در 5 کیلومتری غرب هرات، امامزاده پیر غیب با سنگ نوشته های به خط میخی در فاصله 20 کیلومتری جنوب غربی هرات (منطقه بوروییه) مسجد فتح آباد در 5 کیلومتری شمال شرقی هرات. شایان ذکر است بسیاری از آثار باستانی شهر هرات بر اثر سیل ویرانگر سال 1365 از بین رفت.| نام مکان تاریخی | برج آسیاب میر |
| آدرس | شهرستان خاتم، شهر هرات |
| توضیحات | این آسیاب متعلق به شخصی به نام میر محمد رضا بوده است که به وسیله آب چشمه رئیسی چرخانده می شده است و با وجود اینکه چند آسیاب دیگر هم در هرات وجود داشته است این آسیاب بزرگترین و عمومی ترین آسیاب بوده است و هنوز بقایای برج آن وجود دارد که در حال تخریب می باشد. |
| نام مکان تاریخی | قلعه ملکی |
| آدرس | شهرستان خاتم |
| توضیحات | قلعه ملکی در حدود 200 سال پیش احداث گردیده که خیلی ها معتقدند توسط فرج ا... خان شهر بابکی که عمده مالک هرات و شهر بابک بوده احداث گردیده است. زیر بنای این قلعه حدود 000/15 متر مربع می باشد که ساختمانهای داخل آن سالم و قابل استفاده می باشد. این قلعه در فاصله 200 متری فرمانداری شهرستان خاتم قرار گرفته است. |
| نام مکان تاریخی | قلعه مروست |
| آدرس | شهرستان خاتم، شهر مروست |
| توضیحات | ![]() |
تفت
شهرستان تفت:
شهرستان تفت با وسعت شش هزار كيلومتر مربع در هيجده كيلومتري جنوب غربي مرکز استان قرار دارد و يكي از مناطق خوش آب و هواي اين استان است. اين شهرستان داراي دو بخش و نه دهستان است. مساحت عمومي اين شهر بيش از پانزده كيلومتر مربع است و بيشتر فضاهاي آن را، به ويژه محلات قديمي، باغ ها تشكيل مي دهند. بافت كلي و قديمي شهر، باغ - محله و خانه- باغ است. در تاريخ يزد، همواره آب تفت زبانزد عام و خاص بوده و اكنون نيز كوچه اي بنام (آب تفت) در شهرستان يزد وجود دارد كه نشانه اي از توجه به طراوت شهرستان تفت است. اكثر جهانگردان در سفرنامه هاي خود از تفت به عنوان جايگاهي سرسبز و زيبا با باغهايي پر از درختان ميوه و انار و گلهاي خوشبو ياد نموده اند برخي از روستاهاي اين شهرستان مانند توران پشت قدمتي بيش از ظهور اسلام دارند كه به دستور توراندخت ساساني بنا گرديده است.
سوابق و پيشينه تاريخي:
وجه تسميه:
واژه تفت، در اوستا «تفته» به معنی «گرم شده»است. مردم تفت بر اين باورند که به دو دليل اين شهر تفت ناميده میشود. يکی به دليل وجود تفته كوه در جنوب شهر، كه هنگام تابش خورشيد، بسيار داغ و سوزان شده و به اصطلاح محل تفتيده می شود و ديگر سبد و طبق ميوه که در گويش محلی به آن ها «تفت» می گويند، که هر دو مورد درست بوده و كاربرد دارند. در ديگر فرهنگ ها تفت به معنی قهر و غضب، خرام و خرامان، گياه دارويی كه خوردن بيخ آن مانند تاتوله جنون آورد، نيز آمده است. شهر تفت را، كه زادگاه علامه تفتازانی است، به دليل وجود چشمه «نصيری» در پای «چنار سرده»، «تفت نصيری» نيز ناميده اند. تفت، در فرهنگ معين به معني گرم شدن، حرارت، گرم يا به معناي سبدي چوبين كه در آن ميوه جاي دهند، آمده است. نام تفت در منابع تاريخي و عرفاني از قرن نهم هجري به بعد همراه با نام شاه نعمتالله ولي آورده شده است. در برخي منابع اين شهر به دراز شهر معروف است زيرا تمام خانه ها و ساختمانهاي آن اطراف يك خيابان طولاني واقع شده است و يك رودخانه در طول شهر وجود دارد كه سالهاست چشم مردم بدنبال قطره آبي مي گردد.
ابرکوه
ابرکوه:
[سرو ابرکوه] ابرکوه یکی از قدیمیترین شهرهای ایران است که در مرکز ایران و در محدوده استان یزد واقع میباشد. هم اکنون آثار باستانی بسیار زیادی از روزگاران گذشته در این مکان بجای ماندهاست که نشان از وجود تمدنی بیاد ماندنی و قدیمی دارد. اولین اثری که اگر آنرا از عجایب بدانیم اغراق نکردهایم وجود یک درخت سرو کهن سال و بلند است که بر پایه ارزیابی متخصصین فن و از جمله یک دانشمند مشهور روسی عمر آن به بیش از 4000سال بالغ میشود. این درخت مشهور که هنوز نیز سر سبز و با صلابت در مرکز این شهر خودنمایی میکند دارای ارتفاعی بالغ بر ۲۸متر میباشد.سرو ابرکوه در استان یزد

گویند زرتشت ، چون موسم اسپند به ابر کوه رسید ، با دست خود بذر سرو بر این دشت فشاند و بر مردمان نوید داد که درختی در آن میان بماند تا ببیند درفش ، فرزندش ، بهرام ، پادشاه صبح دم رستاخیز را .
کویر ابر کوه را که درمی نوردی ، به پیرترین ساکن کویر های جهان خواهی رسید . سرو 5 هزار ساله ابر کوه را اگر مسن ترین موجود زنده جهان بنامیم ، چندان به بیراهه نرفته ایم .
در ایران باستان ، کاشتن درخت از اهمیت بسیار بالایی در طبقات مختلف جامعه برخوردار بوده است . در نگاره ها و آثار باستانی مانند حجاری های دوره هخامنشی در تخت جمشید ، نماد درخت و به طور خاص ، سرو آورده شده است . در فرهنگ زرتشتیان آمده است : سرو به دلیل آن که درختی همیشه سبز است ، همواره در ایران اهمیت خاصی داشته است و سرو 5 هزار ساله ابرقو نیز که آن را سرو زرتشت می نامند ، نمادی از همین امر به شمار می رود . غیر از نگاره ها و حجاری ها در پارچه بافی ها هم به گونه ای گیاه ، درخت و همان سرو خمیده که بعدها در فرهنگ ایرانی ترمه نامیده شده ، دیده می شود . سرو ابرقو در دیگر هنرهای ایرانی نیز به چشم می خورد . مینیاتور بهترین مجال برای شناسایی این درخت کهنسال است که به شکلی منحصر به فرد در آثار هنرمندان این مرز و بوم جلوه کرده است . سرو ابرقو ، این نگین سبز کویر ایرانیان در تمامی جهان به عنوان نمادی از زندگی و زیبایی معرفی شده است .
این در حالی است که در کشور ما بسیاری حتی از وجود این جاذبه مسلم گردشگری بی خبرند . چندی پیش ، دانشمندانی از ژاپن و روسیه پس از بازدید از سرو ابرقو عمر آن را تا 8000 سال برآورد کردند ؛ اما الکساندر روف ، دانشمند روسی عمر این درخت را میان 4000 تا 4500 سال برآورد کرده است .

حمدالله مستوفی هم در کتاب نزهت القلوب که در سال 740 هجری قمری تالیف شده است ، درباره این سرو آورده است : آنجا سروی است که در جهان شهرتی عظیم دارد . چنانچه سرو کشمیر و بلخ شهرتی داشته و اکنون این از آنها بلندتر و بزرگ تر است .
حتی برخی مورخان پارا فراتر نهاده و معتقدند نهال این درخت را یافث ، پسر نوح کاشته است . اختلاف نظر بسیار و درباره چند هزار سال سن این زنده ترین موجود تاریخ دنیا هم نمی تواند از اهمیت این جاذبه گردشگری کشورمان بکاهد . پیرترین موجود زنده دنیا با 25متر ارتفاع ؛ 18متر محیط و 5/11 متر اندازه دور تنه در قلب ایران آرام آرام زندگی می گذراند . با اقداماتی نظیر آفت کشی و آزاد سازی حریم این سرو تاریخی که سال گذشته از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری استان یزد صورت گرفته است اکنون سرو 5 هزار ساله ابرقو براحتی می تواند نفس بکشد .
نگین سبز کویر ایران این روزها به بار نشسته است تا در عین کهنسالی نشانه دیگری از زایش و باروری به نمایش بگذارد . سرو کهنسال کشورمان نیاز به مراقبت بیشتری دارد ، شاید توجه بیشتر به این جاذبه گردشگری در دل کویر ایران بتواند روزی آن را به عنوان قلب گردشگری تفریحی و یا حتی گردشگری علمی در ژرفای کویر تبدیل کند .
سوابق و پيشينه تاريخي:
از نظر تقسيمات كشوري ابركوه قبلاً جزئي از شهرستان يزد از استان اصفهان بوده (تا سال 1332) و سپس در سال 1332 به استان فارس (شهرستان آباده) ضميمه گرديد. درسال 1367 اين شهر به عنوان بخشي از شهرستان تفت از استان يزد درآمد و در سال 1373 طبق آخرين تقسيمات كشوري مستقلاً يكي از شهرستانهاي يزد با مركزيت ابركوه گرديد.

وجه تسمیه ابرکوه:
از آنجا كه اين شهر ابتدا در پاي كوه ساخته شده، آنرا «برِكوه» ميگفتند (كنار كوه) كه در گويش مردم به «ابركوه» تبديل شد و پس از ورود اسلام اين نام نيز مانند بعضي نامهاي ديگر در گويش عربي، كاف به قاف تبديل و «ابرقو» خوانده شده است. نهايتاً در سال 1350 اين شهر به صورت رسمي «ابركوه» ناميده شد. نام آن در منابع قديم و جديد به صورتهاي «ابرقو»، «ابركويه»، «ابرقويه»، «برقوه» و «دركوه» آمده است. «ابر» در فرهنگ دكتر معين چنين تعريف شده :1- بر- به 2- زبر – بالاروي - سر 3- با 4- بر سر – در
افسانه ها و داستانهايي درباره ابتداي حضور ابركوه:
درباره بوجود آمدن و قدمت ابركوه افسانه ها و داستانهايي نقل مي شود كه اغلب سند و مرجع علمي مقبولي ندارند ولي با توجه به آثار و ابنيه باقيمانده ميتوان پي به قدمت زياد ابركوه پي برد. ولي تاريخ دقيق آنرا مي بايست در نوشته هاي پراكنده جستجو كرد. در كتاب «شناخت ابركوه و قدمت آن» از قول احمد بن حسين بن علي كاتب مؤلف كتاب تاريخ جديد يزد آمده زماني كه اسكندر كثه (يزد كنوني) به عنوان زندان قرار داد (يعني زماني كه تازه يزد را بنيان نهاد) نايبي براي خود در «ري» تعيين نمود كه از ايالات ابرقو-اصفهان-اصطخر-قم خراج به نزد وي مي فرستاد. در صورت صحت اين گفته قدمت ابركوه نه تنها از يزد بيشتر است بلكه در آن زمان هم سنگ و هم رده ايالت اصفهان و اصطخر قلمداد ميشده. درباره ابركوه در نگاشته هاي قديم سخن فراوان رفته از آنجمله: «مسالك الممالك» اصطخري، «حدود العالم من المشرق الي المغرب» ،«فارسنامه» ابن بلخي، طمعجم البلدان» ياقوت حموي، «المسالك و الممالك» ابن خرداذبه، «اقليم پارس» ايرج افشار، «نزهه القلوب» حمدالله مستوفي، «سياحت نامه جنوب ايران»، «فارس نامه ناصري» حاج ميرزا حسن فسايي، «كتاب اثار ايران» آندره گدار، «اقليم پارس» محمد نقي مصطفوي، «تاريخ و جغرافياي شهرستان آباده» عبدالرحيم شريف، «لغت نامه دهخدا»، «فرهنگ فارسي معين».
در کتب:
در كتاب آثار ايران درباره موقعيت جغرافيايي ابركوه آمده:

ابرقو تقريباً در وسط راه استخر به يزد واقع است. بنابر روايت حمدالله مستوفي در ابتدا در پايان كوهي ساخته بوده اند و بركوه ميگفتندش و بعد از آن بر صحرايي كه اكنون هست اين شهر كرده اند. شهري كوچك است. كسي كه از راه سورمق يا دهبيد بيايد هنوز هم در دامن كوهي سنگي، كه در صحرا جامانده است آثار شهر قديم،و در كنار خرابه هاي عتيق، شهر جديد را كه مستوفي اشاره مي كند مي بيند. ابرقويي كه در دشت واقع است از حيث آبادي شباهتي به ابرقوي عهد مغول ندارد بلكه در حقيقت ميان آبادي كنوني او و ويرانه هاي اطرافش تفاوتي نيست، بنابر بعضي اقوال كه بسيار متحمل هم است اين شهر در حمله افغانها خراب شده است(1135 هجري). ولي علت حقيقي ويرانيش سابق بر هجوم افغانهاست. اين شهر هم مثل بلاد بسياري كه پيش از اين آباد و سر سبز بوده اند، بدرود حيات گفته يا بحال نزع افتاده است زيراكه تنها علت عمران اين بلاد وقوع در سر راه تجارتي بوده و با انحراف تجارت رشته حيات آنها منقطع شده است، راه معروف كارواني عهد مغول كه از خليج فارس تا درياي سياه كشيده بود از هرز شروع و پس از عبور كرمان و يزد و سلطانيه و تبريز به سواحل درياي سياه مي رسيد و ادويه چين و هند و نيل سوده و مشك و صمغ و اجناس ابريشمي و بنه كرمان و يزد و شيراز و سنگهاي قيمتي را كه شيراز و هرمز و سلطانيه بازار عمده آن محسوب مي شد به اروپا مي رسانيد.
مناطق گردشگری :
نام منطقه گردشگری کویر ابرکوه و تاغستان

آدرس ابرکوه
توضیحات کویر ابرکوه از نظر گسترش و جذب شبکه آبی از معروفترین مناطق کویر کشور محسوب میشود که به شکل دایره ای بین دو رشته کوه قرار دارد و به فاصله کمی از آن کویر کوچک تاغستان وجود دارد. این دو رشته کوه، پیش کوههای داخلی زاگرس در جنوب شیرکوه و در شمال است که هر دو برفگیر و دارای جریانهای آبی قابل ملاحظه ای است.
نام منطقه گردشگری درخت سرو ابرکوه
آدرس ابرکوه
توضیحات این سرو در قسمت جنوب غربی شهر واقع شده و به قدمت شهر آن شهرت داشته و به شهر ابرکوه اهمیت تاریخی داده است. عمر این درخت 4000 سال و یا بیشتر تخمین زده شده می شود و دارای تنه ای با قطری در حدود 5/4 متر، شاخه هایی با قطر 85/1 متر و با ارتفاع 35 متر می باشد. پهنای آن به گونه ای است که اگر 8 نفر دست به دست هم دور آن حلقه بزنند، باز هم با کمبود فضا رو به رو میشوند.
اماکن تاریخی:
| نام مکان تاریخی | سیدون علی نقیا |
| آدرس | ابرکوه |
| توضیحات | بنایی است چهار ضلعی که از خشت ساخته شده و در محله بنادان ابرکوه واقع شده است. گنبدی آجری و بلند دارد که متأسفانه ثلث آن از سوی شمال فرو ریخته است. این بنا قطعاً مقبره بوده است. تاریخ نویسان تاریخ آن را سال 750 هجری می دانند. هر ضلع این بنا از داخل 5/8 متر و ضخامت دیوار 25/1 متر و بلندی آن تا زیر گنبد به طور تخمینی 9 متر می باشد. |
| نام مکان تاریخی | گنبد سنگی |
| آدرس | ابرکوه![]() |
| توضیحات | این بنا در قرن هشتم هجری قمری با مصالح سنگ نیم تراش و گچ بنا گردیده است. |
| نام مکان تاریخی | آرامگاه سردار |
| آدرس | ابرکوه |
| توضیحات | محل دفن سردار مفخم می باشد که در سال 1323 دار فانی را وداع گفته است. |
تصاویر :
یزد در یک نگاه- عكس
تاریخ : شنبه 12 تير 1389 - قبلازظهر 01:31
تاریخ : چهارشنبه 03 فروردين 1390 - قبلازظهر 12:12
تاریخ : شنبه 12 تير 1389 - قبلازظهر 12:30
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا









یکشنبه 07,دسامبر,2025